12 کاری که افراد موفق به صورت متفاوت انجام میدهند

بازدید: 27776 بازدید

من همیشه مجذوب افرادی بودم که در هر کاری که انجام میدن موفق عمل میکنن. مخصوصا اونایی که تمام مدت زندگیشون پر بوده از تجربه های موفق در همه ی زمینه ها. افرادی مثل استیو جابز یا بیل گیتس یا وارن بافت. هرکدوممون مثالهایی داریم از افراد موفقی که تحسینشون میکنیم. اما این افراد چطور میتونن این کار رو کنن؟
من سالهای زیادی رو به مطالعه ی زندگینامه ی افراد موفق مختلف گذروندم. کتابهاشون رو خوندم کلیپ های افراد موفق رو دیدم و در اینترنت در موردشون تحقیق کردم. و اینو فهمیدم که این افراد از شکم مادرشون موفق زاده نشدن. اونها انجام دادن و ادامه دادن و ادامه دادن تا پتانسیل وجودیشون رو بشناسن. در اینجا دوازده کاری که افراد موفق به صورت متفاوتی از بقیه ی ما انجام میدن رو براتون آماده کردم تا بتونیم با یادگیری این روش ها و به کار بردنشون در زندگیمون بهموفقیت های زیادی برسیم.

1.اونها هدفگذاری میکنن و اهدافشون رو اسمارت(smart) میکنن.
افراد موفق افراد هدفمندی هستند. اونها اهداف واقع بینانه ای در ذهنشون دارند. اونها میدونن دنبال چی هستن و برای چی دارن میجنگن.
اسمارت کردن اهداف که یکی از مهمترین پارامترهای موفقیته رو میتونی در مقاله ی “چگونه آسان هدفگذاری کنیم” با جزئیات کامل مطالعه کنی.
وقتی که اهدافی رو که واقعا میخوای , برای خودت اسمارتشون کردی این کار باعث انگیزه ی خیلی قوی میشه تا دنبال راههای بگردی که بهشون دست پیدا کنی. با این کار نگرش, تواناییها و مهارت های لازم رو در وجودت ارتقا میدی. هدفهایی که در ابتدا خیلی غیر قابل دسترس به نظر میومد با این کار به شما نزدیک تر و قابل دسترس تر میشن , نه بخاطر اینکه اهدافت کوچیکن بلکه بخاطر اینکه تو رشد میکنی .
2.اونها قاطعانه تصمیم میگیرن و بدون اتلاف وقت دست به عمل میزنن.
متاسفانه تعداد کمی از مردم زندگیشون رو ادامه میدن, تا به صورت خودجوش بشن اون آدم موفقی که همیشه رویاشو در سر داشتن. و این کار فقط یک دلیل ساده داره و اون اینه که :
اونها هرگز دست به عمل نمیزنن!
کسب دانش به این معنی نیست که تو در حال رشد هستی . رشد فقط زمانی اتفاق میفته که چیزی که میدونی روش زندگیتو عوض کنه. بسیاری از مردم در خیرگی کامل به سر میبرن. در واقع زندگی نمیکنن و فقط زنده ان چون هرگز کارهایی رو که باید برای رسیدن به رویاهاشون انجام بدن رو انجام نمیدن.
مهم نیست که ضریب هوشی بالایی داری یا دکترای فیزیک هسته ای هستی . بدون اقدام کردن هیچ تغییری در زندگی خودت و هیچ پیشرفتی در کل جهان هستی نمیتونی ایجاد کنی. فرق بزرگیه بین دونستن طریقه ی انجام یک کار با انجام دادن اون کار. دانش و ضریب هوشی بدون عمل و اقدام هیچ ارزشی نداره. به همین سادگی.
موفقیت برای جذب خواسته ها و رویاها به یک عمل ساده ی تصمیم گرفتن برای زندگی کردن (نه زنده بودن) وابسته است. پس تصمیم بگیر و اقدام کن.
3.اونها روی مولد بودن تمرکز دارن نه روی اینکه سر خودشون رو گرم کنن.
تیم فریس در کتاب (هفته ی کاری چهار ساعته) میگه”  آروم باش و اینو بخاطر داشته باش : بیشتر کارهایی که سرت رو باهاشون گرم کردی تغییر محسوسی ایجاد نمیکنه. پر مشغله بودن یک حالت تنبلی ذهنیه( فکر تنبل و عمل بی رویه). چیزی که تیم فریس میگه اینه: هوشمندانه کار کردن , نه سخت کار کردن,که یکی از شایع ترین کلیشه های رشد شخصی در دنیای مدرن امروزه. اما مانند بیشتر کلیشه ها , یک حقیقت بزرگی در اون وجود داره و فقط تعداد کمی از مردم به اون پایبند هستند.
فقط یک نگاه به اطرافت بنداز. افراد پرمشغله همیشه و در همه جا عجله دارن و همیشه نیمی از وقتشون رو در حال دویدن هستن. اونها همش در راه رفتن به محل کار, کنفرانس , قرار ملاقات و درگیری های اجتماعی هستن . به سختی برای دورهمی های خانوادگی و حتی برای خواب خودشون وقت گیر میارن. با این حال پیامهای کاری مثل گلوله ی تفنگ از گوشیهاشون به سمتشون شلیک میشه .
برنامه ی روزانشون بهشون این احساس رو میده که کارهای مهمی در پیش دارن اما همش یک توهمه . اونها مثل یه موش همستر روی چرخ فقط میچرخن و میچرخن ولی به جایی نمیرسن.
اما راه حل چیه :
آروم باش . یک نفس عمیق بکش. اهداف و برنامه هات رو دوباره نگاه کن . مهمترین چیزها رو اول بنویس . در آن واحد چند کار رو باهم انجام نده و در یک زمان یک کار رو انجام بده . همین حالا شروع کن . بین هر دوساعت کار یک استراحت به خودت بده. این پروسه رو تکرار کن.
و همیشه یه چیز یادت باشه که نتایج همیشه مهمتر از مدت زمانیه که برای انجام کارها صرف کردی.
4.اونها منطقی و آگاهانه تصمیم میگیرن.
بعضی اوقات ما کارهایی رو انجام میدیم که در بلند مدت احمقانه به نظر میرسه فقط به این دلیل که ما موقع انجام اون کار یا ناراحت بودیم یا هیجانزده.
تصمیم گیریهای احساسی بیشتر اوقات یک فرد رو گمراه میکنه. تصمیماتی که با درجه ی بالایی از احساسات گرفته میشه معمولا درجه ی کمی عقلانیت و آگاهی رو در بر داره و احساسات زودگذر رو جایگزین تفکر آگاهانه و عقلانی میکنه.
بهترین توصیه اینجا اینه که به احساساتت اجازه ندی که به عقلت غلبه کنه. آروم باش و قبل اینکه هر تصمیمی برای تغییر زندگیت بگیری به همه ی جوانبش فکر کن و عاقلانه تصمیم بگیر.
5.اونا به دام این تله که همه چیز رو عالی و بدون نقص انجام بدن نمیفتن.
همه ی ما در کارهایی که انجام میدیم کمال گراییم. خود منم بیشتر وقتا اینجوری ام. ما همه چیز رو در سطح عالی میخوایم و میخوایم همیشه بهترین قدم رو برای انجام کارهامون برداریم. بیشتر وقتمون رو به حفظ استانداردهای شخصیمون در بالاترین سطح صرف میکنیم.
اما چه اتفاقی میفته وقتی ما کارهامون رو میخوایم با کمال گرایی انجام بدیم؟
وقتی که نمیتونیم به معیارهایی که برای خودمون در بالاترین سطح ها برنامه ریزی کردیم برسیم ناراضی و دلسرد میشیم. تمایلی به چالشهای جدید نداریم یا حتی نمیتونیم کاری رو که شروع کردیم به پایان برسونیم.
انسانهای کمال گرا شروع کار براشون خیلی سخته و ازون سخت تر پایان دادن به کارشونه.
یادت باشه دوست خوبم در دنیای واقعی به کمالگرایان پاداش نمیدن بلکه پاداش رو به کسانی میدن که کاری رو انجام میدن . و تنها راه برای اینکه کاری رو انجام بدی اینه که 99 درصد اوقات کار ناقص باشه. تنها با به آب پریدن و شکست و تمرین هست که میتونیم به یک کمال نسبی برسیم.
اقدام کن و از خروجی هایی که بدست میاری درس بگیر و این کار رو در همه ی جنبه های زندگیت بارها و بارها تکرار کن.
6.اونها خارج از منطقه ی راحتیشون کار میکنن.
چیزی که من میبینم که افراد باهوش رو عقب نگه داشته اینه که تمایلی برای امتحان شانس های جدید ندارند چون فکر میکنن آماده نیستن. به عبارت دیگه قبل از اینکه شانس رو امتحان کنن, احساس ناراحتی میکنن و فکر میکنن که دانش , مهارت یا تجربه های اضافی لازم رو برای قدم برداشتن ندارن . متاسفانه این نوع تفکره که جلوی رشد شخصی و موفقیت خیلی از افراد رو میگیره.
حقیقت اینه که وقتی یک شانس فرا میرسه هیچ کسی احساس آمادگی 100 درصد نمیکنه . چون بزرگترین شانس ها در زندگی ما رو مجبور میکنن که از لحاظ احساسی و فکری رشد کنیم. مجبورمون میکنن که از منطقه ی امنمون خارج بشیم که ما با این کار یکم مشکل داریم و در ابتدا احساس راحتی نمیکنیم. و وقتی احساس راحتی نکنیم پس حس نمیکنیم که آماده ایم.
شانس ها و موقعیت های متعددی برای رشد شخصی و موفقیت افراد در طول مدت زندگیشون میان و رد میشن. اگه دنبال تغییرات مثبت و ماجراجویی های جدید باشی باید این موقعیت ها رو در آغوش بگیری حتی اگه 100 درصد احساس راحتی نکنی.
7.اونها همه چیز رو ساده میگیرن.
لئوناردو داوینچی میگه:”سادگی, نهایت پیچیدگی است.” هیچی دیگه نمیتونه اینجوری این کلمه رو ادا کنه. امروز قرن بیست و یکمه جایی که اطلاعات به سرعت نور جابه جا میشن و شانسها برای اختراعات و نوآوری ها بی پایانه . ما انتخابهای فراوانی برای ساختن زندگی دلخواهمون داریم.اما متاسفانه زیاد بودن حق انتخاب اغلب باعث سردرگمی و منفعل بودن میشه.
مطالعات کسب و کار و بازاریابی نشون داده که هرچه مشتری با محصولات بیشتری مواجه بشه محصول کمتری خرید میکنه. همچنین نشون داده انتخاب بهترین کالا در بین سه کالا خیلی آسون تره تا اینکه بخوای از بین سیصد کالا بهترینشو انتخاب کنی. وقتی تصمیم گیری برای خرید سخت باشه بیشتر مردم بیخیال خرید میشن. اگه همین رو توی زندگی شخصی بسطش بدیم وقتی تو خودت رو با انتخاب های مختلف رودررو میبینی ضمیر ناخودآگاهت تسلیم میشه. به همین راحتی.
راه حل ساده کردنه.  اگه میخوای تصمیمی در مورد هرچی توی زندگیت بگیری وقتتو برای جزئیات و تمام راهها و گزینه های ممکن تلف نکن. راهی رو انتخاب کن که فکر میکنی جواب میده و شروع کن . اگه جواب نداد ,درسی که میتونی از تجربت بگیری رو بگیر راه دیگه رو امتحان کن و رو به جلو حرکت کن.
8.اونها همیشه از کم شروع میکنن و تمرکزشون به بهبود بخشیدنه.
هنری فورد میگه:هیچ چیز خیلی سخت نیست اگه شما اونو به تیکه های کوچیک تقسیم کنید. مفهوم این حرف رو از این سوال هم میشه فهمید : شما یک فیل رو چجوری میخورید؟ جواب: هر دفعه یک گاز . این فلسفه برای رسیدن به بزرگترین هدفها کاربرد داره.
از کوچک شروع کنید , تغییرات مثبت ایجاد کنید به اینگونه که کمی تمرین کنیدو عادت های خلاقانه برای ایجاد چیزهای کوچک دیگری در خود ایجاد کنید. به اینصورت شگفت زده میشی از اینکه میبینی هر روز زندگیت به سطح بالاتری میره و به موفقیتی که چشم انتظارش بودی نزدیک تر میشی.
اگه از کوچک شروع کنی انگیزه ی زیادی نمیخوای برای شروع . شروع ساده و فقط انجام دادن به شما نیروی لازم برای ادامه ی مسیر رو میده . به محض این که تغییرات مثبت رو در وجودت دیدی میتونی کارت رو ارتقا بدی.
فقط با یک فعالیت شروع کنید و برای مقابله با مشکلات احتمالی برنامه ریزی کنید. برای مثال اگه میخوای وزنت رو کم کنی و دوست داری تنقلات هم بخوری میتونی لیست تنقلاتی که سالم تر هست رو برای خودت داشته باشی و از اونا استفاده کنی . اولش سخته اما به مرور آسون تر میشه. نکته ی اصلی اینجاست که وقتی قدرتت بیشتر شد میتونی یک چالش بزرگتر رو انتخاب کنی و بری برای مبارزه.
9.اونها پیشرفتشون رو اندازه گیری میکنن و پیگیرن.
افراد موفق فقط کارشون رو انجام نمیدن بلکه روی کاری که انجام میدن هم نظارت دارن. یک قدم عقب می ایستن  و از بالا پیشرفتشون رو ارزیابی میکنن. اونا خودشون رو در برابر اهدافشون پیگیری میکنن و میدونن برای سرعت بخشیدن برای رسیدن به اهدافشون باید چکار انجام بدن.
تو چیزی رو که نمیتونی اندازه گیری کنی و ارزیابی کنی نمیتونی کنترلش کنی. اگه داری چیزای اشتباه رو پیگیری میکنی شانس ها و موقعیت هایی که لازمه ببینی رو نمیبینی.
فکر کن یه کسب و کار کوچیک رو داری راه اندازی میکنی .داری یه برنامه میریزی که ببینی چندتا مداد و گیره ی کاغذ استفاده کردی. بنظرت فرقی میکنه؟ نه! چون مداد و گیره ی کاغذ اصلا مهم نیستن در برابر چیزای دیگه ای که برای راه اندازی یک کسب و کار مهم هستند. مداد و گیره ی کاغذ هیچ ارتباطی با درآمد , رضایت مشتری یا رشد کسب و کارت ندارن.
بهترین کار اینه که اولین هدفت رو بشناسی و برای رسیدن به اون هدف چیزهایی که در ارتباط مستقیم باهاش هست رو ارزیابی کنی . بهت پیشنهاد میکنم همین الان اولین هدفی رو که دوست داری بهش برسی رو شناسایی کنی , مهمترین چیزهایی که برای ارزیابی اون هدف مهم هستند رو بنویسی و سپس خیلی سریع شروع کنی به پیگیری کردن و دنبال کردن اونا.
10.اونها هرچه از اشتباهاتشون یاد گرفتن رو به عنوان یک چشم انداز مثبت حفظ میکنن.
افراد موفق روی مثبت ها تمرکز دارن. اونها در هر موقعیتی فقط مثبت ها رو میبینن.  اونها میدونن که مثبت بودنشونه که بهشون عظمت میده. اگه میخوای توام یه فرد موفق بشی باید دید مثبتی از زندگی داشته باشی. زندگی بارها و بارها تورو امتحان میکنه. اگه منفی نگری رو چاشنی کارت کنی هرگز نمیتونی به اهدافی که برای خودت لیست کردی برسی.
یادت باشه هر اشتباه تورو به پیشرفت نزدیک تر میکنه. اشتباهات درسهای مهمی بهت میدن. هروقت یه اشتباه کردی یک قدم به هدفت نزدیکتر میشی. تنها اشتباهی که میتونه واقعا بهت آسیب برسونه اینه که کاری نکنی, فقط به این دلیل که از اشتباه کردن میترسی!
پس به خودت شک نکن. نذار منفی نگری تورو نابودت کنه. از اشتباهاتت درس بگیر و به جلو حرکت کن.
11.اونها زمانشون رو با افراد مناسب میگذرونن.
موفق ها فقط با افراد مثبت و موفق و حامی در ارتباط هستن. اونها فقط با کسانی معاشرت دارند که وقتی وارد اتاقشون میشن انرژی مثبت با خودشون میارن نه کسانی که وقتی از اتاقشون بیرون میرن انرژی مثبت میارن. با کسانی متصل هستند که در راه رسیدن به اهداف و رویاهاشون اونها رو کمک میکنن .
شما بیشتر شبیه کسانی هستین که بیشترین وقت رو باهاشون میگذرونین. اگه با افراد منفی در ارتباطی , تاثیر منفی روت میذارن. اما اگه با افراد مثبت در ارتباط باشی به مراتب موفق تر از زمانی هستی که تنهایی . تیمت رو پیدا کن و باهم کار کنین تا تغییری در تمام زندگیت ایجاد کنی.
12.اونها در زندگی خود تعادل رو حفظ میکنن.
اگه از بیشتر مردم بپرسی که مختصری از چیزایی که از زندگی میخوان رو براتون بازگو کنن یه لیستی شبیه به این رو جلوتون میذارن, عاشق شدن, پول درآوردن, با خانواده بیشتر وقت گذروندن, شاد بودن, به اهداف رسیدن و …. اما متاسفانه در زندگیشون تعادلی رو برای رسیدن به این چیزها ایجاد نمیکنن. معمولا به یک یا دوتا از این اهداف میرسن در حالی که از بقیه غافل شدن. بذار برات یه مثال بزنم تا واضحتر درک کنی :
یک تاجر میلیون دلاری وجود داره که خیلی از کار آفرین ها برای موفقیتشون ایشون رو سرلوحه ی کارشون قرار میدن . اما وقتی ازش در مورد زندگیش پرسیده شد. ایشون گفت که زندگی غمگینی داره . واقعا تعجب داره. اما چرا؟ ایشون میگه من فقط پول دارم ولی تنهام و برای زندگی شخصی خودم هیچ برنامه ای ندارم و احساس میکنم در زندگی چیزی رو دارم از دست میدم. بنابراین ببینید که شخصی که کارش سرلوحه ی بقیه ی افراد هست احساس موفقیت نمیکنه چون شاد نیست و نتونسته زندگیشو از همه جهت متعادل کنه.
با توجه به این گفته این شخص رو نمیتونیم یک شخص موفق تلقی کنیم چون از تمام پتانسیل وجودی خودش استفاده نکرده.
اگه واقعا میخوای که موفق باشی باید تعادل رو در همه ی جنبه های زندگیت حفظ کنی. غفلت از یک بخش زندگی برای رسیدن به هدف دیگر باعث سر خوردگی طولانی مدت و استرس میشه.

ادامه مطلب