معرفی کتاب قدرت فکر مثبت اثر نورمن وینسنت پیل

وینسنت نویسنده ی کتاب قدرت تفکر مثبت گفته است:

هر چه مثبت تر فکر کنید انرژی بیشتری خواهید داشت، بیشتر قدردان داشته‌هایتان در زندگی خواهید بود و چیزهای بیشتری برای شکرگزاری پیدا خواهید کرد. افراد همفکر بیشتری که هماهنگ با افکار غالب شما هستند را به زندگی خود جذب خواهید کرد.

هدف اصلی این کتاب تمرین تسلیم نشدن در برابر دشواریها و شکست است، در واقع مثبت اندیشی را می اموزید.

دشواری ها می توانند شما را شکست دهند؛ این کتاب راه تسلیم نشدن به چنین روندی را به شما می آموزد.

فرد بزرگسالی که بتواند روحیه کودکی را به میانسالی و پیری هم ببرد. انسان نابغه و بسیار هوشمندی است.زیرا نعمت بزرگی را در خود نگه داشته که خداوند به جوانان ارزانی می دارد. خوشبخت کسی است که بتواند قلب و روح دوران کودکی را در خود همچنان زنده بدارد. نکوشید تا ابرپیچیده شوید.

در خلال روز که گاه ذهن را به اندیشه در خاطرات خوش و تصویرهای دلنشین وادارید: این گونه تصویرهای دل انگیز و خاطره های خوشایند همانند داروهای شفابخش بر ذهن شما اثرمثبت می گذارد.

آرام سخن بگویید تا آرامش بیافرینید. در گفت وگو های گروهی هنگامی که بحث بالا گرفته و روند نگران کننده ای به خود می گیرد. بکوشید تا با عبارت های نرم جو را آرام کنید.

یکی از دیگر تکنیک های کارآمد در رسیدن به آرامش ذهنی تمرین سکوت است.در شبانه روز باید دست کم یک ربع ساعت را در مکانی مناسب به سکوت بپردازید.آرام دراز بکشید یا بنشینید. با هیچ کس سخن نگویید. چیزی نخوانید.چیزی ننویسید.هرچه کم تر فکر کنید و هنر سکوت را تمرین نمایید.

شاید نبود آرامش درونی ما ناشی از تاثیر سرو صدا بر سیستم عصبی انسان امروز باشد.آزمایش های علمی نشان داده که سرو صدا در محیط کار زندگی و خواب ما از کارایی انسان تا اندازه زیادی می کاهد.

تا جایی که ممکن است. ذهن خود را از تجربه های آرامش بخش پرکنید. هرازگاهی آن ها را به یاد بیاورید و در حافظه خود زنده نگه دارید. هرگاه که در آرامش مرغ خیال را به سوی خاطره های خوش پرواز دهید. همه زیبایی ها و آرامش اندوخته شده در ذهن به شما بازخواهد گشت.

ترس سستی و رشک هایی که بر اثر اشتباه برخی از پدر و مادرها در دوران کودکی به وجود می آیند. تعادل شخصیتی فرد را به هم می ریزند و برخوردهای درونی می آفرینند. چنین وضعیتی نیز موجب نشت و از میان رفتن انرژی فرد می شود.

پیشگفتار نویسنده

من این کتاب( قدرت فکر مثبت ) را نوشتم تا شما بدانید که می توان ذهنی آرام، جسمی سالم و انرژی مضاعف داشت. من می خواهم تکنیک هایی را به شما بیاموزم که نشان می دهند، شکست لازمه ی زندگی نیست و لذت بردن و شاد زیستن، حق هر انسانی است.

بسیاری از ما هر روز، اسیر گرفتاری های کوچک و بزرگ زندگی می شویم. ما می جنگیم، اعتراض می کنیم، اشک می ریزیم و روزهای زیادی از عمرمان را با خشم فزاینده نسبت به بدبیاریها سر می کنیم. غافل از این که راه گریزی از تمام این «چه کنمها» وجود دارد. اما جای تأسف است که انسان خود را تسلیم مشکلاتش کرده، آنها را به عنوان طبیعت زندگی پذیرفته و برای از میان برداشتن شان هیچ کاری نمی کند.

البته نمی خواهم اثرات توانفرسای گرفتاری ها و تراژدیها را کمرنگ جلوه دهم. بلکه می گویم قرار نیست آنها به صرف بودن شان، بر زندگی ما مسلط باشند. وقتی شما به مشکلات اجازه ی تصاحب و کنترل ذهن تان را میدهید، در واقع جایگاه رفیعی به آنها داده و افسار الگوهای فکری تان را به دست شان میسپارید. در صورتی که با دور کردن آنها از ذهن، با نوکری نکردن برایشان و با وارد کردن نیروی معنویت به وجود خویش می توان، این موانع (که ظاهر کاری جز به زمین زدن انسان ندارند) را از میان برداشت.

این کتاب، ادعایی بجز راهنما بودن (با استفاده از اصولی کاربردی و آسان) ندارد؛ اصولی که با استفاده از آنها دیگر هیچ مشکلی به خود اجازه ی برهم زدن شادمانی شما را نخواهد داد. هدف من نیز از به کار گرفتن تمامی جملات این کتاب همین است: کمک به بازگرداندن شادمانی به زندگی شما.

من (وینسنت پیل) از عمق وجودم به اصول مطرح شده در این کتاب باور دارم، چون معجزات ناشی از آنها را در زندگی خود و اطرافیانم دیده ام. مطمئن باشید بعد از خواندن این کتاب، می توانید شرایط زندگی فعلی تان را تغییر دهید و یقین داشته باشید اختیار اموری را که تا به حال کنترل شما را در دست داشته اند، به دست خود خواهید گرفت.

بنابراین اگر می خواهید محبوب شوید، مهربان تر باشید و با دیگران و در نهایت با خداوند رابطه ی بهتری پیدا کنید، این کتاب را با ایمان کامل بخوانید و به درس های آن که همگی برگرفته از آیات الهی هستند، عمل کنید.

– نورمن وینسنت پیل

  فهرست مطالب کتاب قدرت فکر مثبت

 فصل اول:                                 خودتان را باور کنید

فصل دوم:                                  ذهن آرام، ذهن قدرتمند است

فصل سوم:                                  چطور انرژی خود را حفظ کنید؟

فصل چهارم:                               تأثیر نیایش را بیازمایید

فصل پنجم:                                چطور باعث شادمانی خودتان شوید؟

فصل ششم:                                از کج خلقی و بی تابی دست بردارید

فصل هفتم:                                توقع بهترین را داشته باشید و همان را بدست آورید

فصل هشتم:                                من شکست نمی خورم!

فصل نهم:                                   دست از نگران شدن بردارید

فصل دهم:                                  قدرت حل مشکلات شخصی

فصل یازدهم:                              چطور با نیروی ایمان شفا پیدا کنیم؟

فصل دوازدهم:                            شادی را دوباره به زندگی خود برگردانید

فصل سیزدهم:                            افکار جدید یعنی زندگی جدید

فصل چهاردهم:                           آسان گیری مساوی است با آرامش

فصل پانزدهم:                             چه کنیم تا دیگران دوستمان داشته باشند

فصل شانزدهم:                           نسخه ای برای درمان غصه ها

سخن آخر:                                 استفاده از نیروی برتر

بخشی از فصل اول کتاب قدرت فکر مثبت

خودتان را باور کنید! به توانایی های خویش ایمان بیاورید! خودتان را دست کم نگرفته و بدانید بدون اعتمادی منطقی به قدرت های خود، هرگز روی موفقیت و شادمانی را نخواهید دید. احساس حقارت و خوب نبودن مانعی بر سر راه آرزوهای شما قرار می دهد. اما اعتماد به نفس، راه شما به سوی خوشبختی و واقع نگری را باز می کند. این کتاب هم، به علت اهمیت همین نگرش ذهنی است که می خواهد به شما کمک کند تا خودتان را باور کرده و نیروهای درونی خویش را آزاد کنید.

اطلاع از تعداد افراد بیچاره ای که به علت داشتن عقده ی حقارت، خود و زندگی شان را به نابودی کشانده اند، رقت انگیز است. اما من نمی خواهم شما هم جزو این دسته باشید. ما می خواهیم با کمک یکدیگر و تأثیر شگفت انگیز ایمان شما، از این گرداب رها شویم.

شبی بعد از یکی از سخنرانی هایم مردی به سراغم آمد و بعد از کمی مقدمه چینی گفت: «من اصلا خودم را قبول ندارم. هیچ وقت فکر نمی کنم از عهده ی کاری بر آیم. من بسیار بزدل و افسرده هستم. احساس می کنم دارم غرق می شوم. چهل سال دارم، اما چرا باید هنوز احساس حقارت باعث شود به خودم شک داشته باشم؟ من صحبت های امشب شما را در مورد فکر مثبت شنیدم و می خواهم بدانم، چطور می توانم به خودم ایمان بیاورم؟ خواهش می کنم کمکم کنید.»

به او گفتم: «خب، دو کار باید کرد. اول اینکه باید ریشه ی این مشکل را پیدا کنیم، یعنی بفهمیم چرا شما احساس ضعف می کنید که این، نیازمند تحلیل های عمیق روانکاوانه است و زمان زیادی می برد. اما من فرمول سریع تری دارم.» آن مرد با خوشحالی پرسید: «چه فرمولی؟!»

ادامه دادم: «پیشنهاد می کنم همین امشب تا انتهای این خیابان را پیاده رفته و کلماتی را که می گویم، تکرار کنی. حتی هنگام خواب نیز، آنها را بارها و بارها با خود تکرار کن. فردا صبح، قبل از برخاستن از بستر نیز، همین کار را انجام بده. قبل از رسیدن به مهم ترین قرار ملاقات خود نیز سه بار دیگر آنها را بگو. البته فراموش نکن که باید با ایمان کامل آن کلمات را به زبان بیاوری تا قدرت لازم برای غلبه بر عقده ی حقارتت به تو عطا شود.» و آن کلمات این بود:

در پناه خداوند بلندمرتبه، انجام هر کاری برایم ممکن است.

آن مرد از شنیدن این جمله، جا خورد و مدتی به من خیره شد. سپس در حالی که چشمانش برق می زد، گفت: «بسیار خب آقای دکتر، بسیار خب.» من دور شدن او را در سیاهی شب دیدم و احساس کردم، ایمان درونش را بیدار کرده ام.

از آن شب به بعد، آن مرد مرتبا مرا در جریان روند پیشرفتش قرار می داد و می گفت آن چند کلمه ی به ظاهر ساده، زندگی اش را زیر و رو کرده است. البته او توانست با کمک یک روانکاو به ریشه مشکلش نیز پی ببرد و آن را درمان کند. حالا او، خود را مردی قوی، با ثبات و سرشار از اعتماد به نفس میداند؛ مرد با ایمانی که معتقد است جریان های زندگی موافق او هستند نه عليه او.

البته مواردی از این دست زیاد است. مثلا روزی یکی از مدیران برجسته، در مورد مرد جوانی که طالب پیشرفت بود، این طور گفت: «او تمام ویژگی های لازم برای ورود به گروه ما را دارد. اما متأسفانه در یک مورد نمی توان به او اعتماد کرد. او خیلی حرف می زند و من جرأت ندارم اطلاعات خصوصی شرکت را با او در میان بگذارم. چون ممکن است تمام اسرار ما را برملا کند.»

من بعد از تحلیل و بررسی، متوجه شدم زیاد حرف زدن آن مرد به دلیل همین حقارتی است که او را در بر گرفته و وی برای به زانو درآوردن این حس کشنده هرچه می داند، رو می کند. از طرفی همکاران او همه تحصیل کرده بودند. در حالی که آن مرد جوان در فقر متولد شده و هرگز پایش به هیچ کالج و یا دانشگاهی باز نشده بود. بنابراین از نظر سابقه ی آموزشی و اجتماعی از تمام همکارانش پایین تر بود و همین باعث شده بود تا ذهن نیمه هشیارش از مکانیسم های جبرانی برای کسب اعتماد نفس نداشته اش، استفاده کند.

بعد از اینکه یافته هایم را با کارفرمای مزبور، در میان گذاشتم، وی اندکی فکر کرد و پس از آن در کمال صبر و مهربانی فرصت هایی را در اختیار آن مرد جوان گذاشت تا توانایی های واقعی اش را به نمایش گذاشته و دست از استفاده از مکانیسم جبرانی اش بردارد. سرانجام، آگاهی آن کارمند از نحوه ی رفتارش، همکاری صاحب کار مهربان و البته استفاده از تکنیک ایمان و نیایش، از آن مرد ایک شخص فوق العاده ساخت و همه مطمئن شدند که اکنون نیروی واقعی اوست که کار می کند…

10 راه حل برای افزایش اعتماد به نفس در فصل اول کتاب قدرت فکر مثبت

حال فکر می کنید برای ایجاد اعتماد به نفس، چه کاری از دست تان برمی آید؟

من ده راه حل پیشنهادی برای غلبه بر «نگرش خوب نبودن» دارم که ایمان داشتن را نیز به شما خواهد آموخت. بدانید، هزاران نفر از این قوانین پیروی کرده و همگی نتایج رضایت بخشی را گزارش کرده اند:

1. در ذهن خویش یک تصویر ذهنی موفق از خود نقش کنید؛ تصویری که هرگز زایل نشود. این تصویر را به هر قیمتی حفظ کرده و هرگز اجازه ندهید محو شود. ذهن شما این تصویر را پرورش خواهد داد. هرگز خود را یک بازنده تصور نکرده و به حقیقت وجودی این خود پنداره شک نکنید. ذهن انسان همیشه در پی کامل کردن تصاویر است. پس بدون توجه به رخدادهای بیرون، سعی کنید فقط سیمایی از موفقیت خود در ذهن بپرورانید. چون در غیر این صورت بهای گزافی را باید بپردازید.

۲. هرگاه در مورد توان خود، فکری منفی به ذهن تان خطور کرد، تعمدا با صدایی بلند افکار مثبت را به سمت خویش فرا بخوانید.

٣. به موانع اجازه حضور ندهید. سعی کنید آنها را در نظر خود خوار کنید. مشکلات باید بررسی شده و به طور مؤثری رفع شوند، همین و بس پس با ترس های تان به آنها پروبال نداده و بزرگ شان نکنید

4. اجازه ندهید دیگران دل شما را خالی کرده و هول و ولا به جان تان بیاندازند. هیچ کس به جز شخص خودتان نمی تواند به جای شما تصمیم بگیرد. فراموش نکنید دیگران علی رغم ظاهر آرام و خونسردشان به اندازهی شما می ترسند و مانند شما به خود شک دارند.

5. همین الان خواندن این کتاب را کنار گذاشته و ده مرتبه با خود تکرار کنید: «تا وقتی خدا با من است، از چه باید بترسم؟» فراموش نکنید این عبارت را هر روز بارها و بارها بگویید.

٦. یک مشاور امین و کاردان پیدا کرده و از او بخواهید در یافتن ریشه های حقارت و بی اعتمادی نسبت به خودتان به شما کمک کند. بدانید آگاهی همیشه با بهبود همراه است.

۷. روزی دوبار عبارت زیر را تکرار کنید و به تأثیر معجزه آسای آن در نابود کردن تمام افكار حقارت آمیز کره زمین پی ببرید: «به من خالق بلند مرتبه، قدرت انجام هر کاری را خواهم داشت.»

۸. از توانایی های خود برآورد درستی داشته و به همان میزان از خود توقع داشته باشید. در این صورت به طور معقول به خویش احترام خواهید گذاشت.

9. خود را در آغوش خداوند قرار دهید تا قدرتی را که از جانب او به سوی تان سرازیر می شود، حس کنید.

۱۰. بارها و بارها به خود یاد آوری کنید که با وجود خداوند، هیچ نیرویی قدرت شکست دادن شما را نخواهد داشت.