هوش هیجانی در زندگی روزمره ما

بازدید: 27258 بازدید

در سال‌های اخیر بسیار شنیده‌ایم که بخش کوچکی از موفقیت افراد بزرگ مرهون هوش شناختی آنها و بخش بزرگتر آن به دلیل توانایی بالای مدیریت هیجان یا به عبارتی «هوشمندی هیجانی» آنها است.
معدود زمینه‌هایی در روانشناسی هستند که به اندازه هوش هیجانی علاقمندی عمومی را برانگیخته باشند. در پنج سال گذشته هوش هیجانی موضوع پرمخاطب‌ترین کتاب‌ها، مجله‌ها و مقاله‌های روزنامه‌ها بوده است. یک تبیین روزمره برای این مقدار علاقمندی به هوش هیجانی این است که این مفهوم اعلام می‌دارد اگر افراد از هوش هیجانی بالایی برخوردار باشند، بدون داشتن تحصیلات عالی بازهم می‌توانند در زندگی موفق باشند و البته کسانی‌ که موفقیت‌های علمی زیادی در کارنامه خود دارند و البته هوشبهر هیجانی بالایی ندارند باید بدانند که فقط می‌توانند در همان زمینه علمی خود موفقیت‌های بیشتری کسب کنند و در دیگر حوزه‌های زندگی اجتماعی شانس بالایی ندارند. دلیل دیگر توجه عامه به این مطلب می‌تواند این باشد که متخصصان این حوزه هوش هیجانی را اکتسابی و هوش سنتی یا شناختی را ذاتی می‌دانند. این مطلب باعث شده که افراد به این باور برسند که هوش هیجانی می‌تواند آنان را سالم، غنی، موفق، محبوب و شادمان سازد. به نظر می‌رسد که چنین ادعای مهم و جسورانه‌ای باید به طور علمی مورد بررسی قرار گیرد.

 

 

هوش هیجانی چیست‌؟
طبق آخرین نظر متخصصان واژه فراگیر هوش هیجانی به سه توانایی اساسی دلالت دارد. اولین و اساسی‌ترین توانایی، تشخیص و درک دقیق هیجانات خودمان و دیگران را شامل می‌شود. به عبارت دیگر افراد با هوش هیجانی می‌دانند چه وقت خودشان و دیگران دچار هیجانات می‌شوند، هیجاناتی مثل خشم‌، ترس‌، احساس گناه و عشق را می‌توانند دقیقا شناسایی کنند و از هم تشخیص بدهند. البته دانستن اینکه شخص دچار هیجان است تا حدودی آسان به نظر می‌رسد‌، اما انچه که کمی سخت به نظر می‌رسد آن است که افراد معنای احساسات و نشانه‌های فیزیولوژیک را اشتباه بگیرند. به عنوان مثال یک نفر ممکن است تپش قلب، عرق کردن دست‌ها و سرگیجه را نشانه‌های وحشتزدگی تفسیر کند، در حالیکه دیگری ممکن است این نتیجه‌گیری را داشته باشد که عاشق شده است! اما ممکن است این نشانه‌ها فقط حاصل نوشیدن قهوه زیاد و یا شروع یک سرماخوردگی باشد! بنابراین از نظر متخصصان هوش هیجانی، افراد با هوش‌بهر هیجانی (ضریب هوش هیجانی) بالا متوجه می‌شوند که چه‌وقت چه‌چیزی احساس می‌کند و ماهیت این احساس را به خوبی تشخیص می‌دهند. به علاوه فرد با هوش هیجانی بالا متوجه می‌شود که دیگران چه وقت دچار هیجان هستند و می‌تواند این هیجانات را به طور دقیق شناسایی کند.
پس از شناسایی هیجانات، دانستن اینکه آنها چگونه ابراز می‌شوند و توانایی استدلال در مورد آنها دومین عامل اساسی در هوش هیجانی است. این نوع فهم هیجان یا دانش هیجان در ادبیات روانشناسی اجتماعی «نمایشنامه هیجان» خوانده می‌شود. درست همانطور که یک نمایشنامه از پرده شروع تا انتها به طور قابل پیش بینی اجرا می‌شود، هیجانات نیز گرایش به این دارند که همیشه به توالی قابل پیش‌بینی ابراز شوند. برای مثال خشم معمولا با یک بی‌عدالتی یا ادراک یک توهین آغاز می‌شود. فرد خشمگین به نحوی رفتار می‌کند که دلالت بر خشم دارد، مثل مواجهه. در این صورت عامل ایجاد خشم نیز نشانه هایی دریافت می‌کند که باید واکنش نشان دهد، شاید با خشم دفاعی یا شاید با اعتراف به رفتار خطا و عذر‌خواهی و… . به هر حال این صحنه برای یکی از رفتار‌های خشم همراه با صدمه زدن، تنبیه و یا گذشت آماده می‌شود.
و اینجاست که سومین توانایی دخیل در هوش هیجانی خودش را نشان می‌دهد، توانایی که به فرد این امکان را می‌دهد که به وسیله آن هیجانات خود و دیگران را به نحو موثر تنظیم و مدیریت کند. هرچند که از نظر متخصصان هوش هیجانی این سه عامل کاملا مجزا تلقی می‌شوند اماهمانطور که می‌بینید این سه عامل قویا به هم مرتبط هستند. به ویژه تنظیم موثر هیجانات به دانش استادانه‌ای از نحوه عملکرد آنها و پیامدهای احتمالی آنها دارد و در عمل، دانش هیجانی قویا به ادراک و تشخیص نشانه‌های جسمانی هیجان خودمان و دیگران متکی است.

 

 

مدیریت هیجان‌ها چه اهمیتی دارد؟
همه ما از لذت روابط بین فردی خوشمان می آید و از دردهای آن رنج می‌بریم. هوش هیجانی یکی از ابزارهای مهم در نگهداشت یک رابطه قوی و سالم است. البته در عین حال هوش هیجانی ممکن است برای یک رابطه شاد کافی نباشد. چه بسا که چنین هوشی ممکن است برای صدمه زدن به احساسات شریک زندگی مورد استفاده قرار گیرد. در مقالات بعدی از ارزش‌ها و باورهایی بحث خواهیم کرد که برای ایجاد و نگهداشت روابط شادو طولانی مدت، همراه با هوش هیجانی ضروری است.
ارتقا سطح دانش هیجانی در مدارس و اموزشگاه ها به دانش‌آموزان و مربیان کمک می‌کند تا تغییرات مثبتی مانند رشد تحصیلی، کاهش پرخاشگری و ترک تحصیل در دانش‌آموزان ایجاد کنند. همچنین هوش هیجانی به انتخاب بهتر شغل و تجربه موفقیت در محل کار ارتباط پیدا می‌کند. در مقالات بعدی نشان خواهیم داد که چگونه هوش هیجانی می‌تواند به افراد کمک کند تا با همکاران خود به نحو موثر عمل کنند، سلامت خود را حفظ کنند و چطور ثروتمند شوند.

ادامه مطلب